سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)

ساخت وبلاگ
تئوری شناخت (معرفت)پروفسور دکتر الفرد کوزینگبرگردان شین میم شین ۱ تئوری شناخت به آموزه ای (تعلیماتی) فلسفی راجع به قانونمندی های شناخت اطلاق می شود.۲ تئوری شناخت در فلسفه، رشته مستقلی را با حوزه موضوعی نسبتا مستقلی تشکیل می دهد.(فلسفه مارکسیستیاز سه جزء زیر تشکیل می یابد:ماتریالیسم دیالک تیکیماتریالیسم تاریخیتئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستیمترجم.)۳ مسائل اصلی تئوری شناخت به شرح زیر اند: ۱ موضوع (اوبژکت) شناخت۲ منشاء شناخت۳ ماهیت شناخت۴ مبانی شناخت۵ قوای محرکه شناخت۶ مراحل شناخت۷ فرم های شناخت۸ اسالیب (متدهای) شناخت ۹ سمیوتیک۱۰ حقیقت۱۱ رابطه تئوری و پراتیک و یا دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل)۱۲ مسائل علمی و نظری (تئوریکی) مراجعه کنید به سمیوتیک، حقیقت، دیالک تیک پراتیک و تئوری سمیوتیک (علم العلائم)https://hadgarie.blogspot.com/2020/06/bhttp://mimhadgarie.blogfa.com/post/6020حقیقتhttp://mimhadgarie.blogfa.com/post/8031http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8030ادامه دارد. + نوشته شده در یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 11:18 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 3:11

میم حجری https://hadgarie.blogspot.com/2024/01/blog-post_13.html ادامه دارد. سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 3:11

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت بیست . یکم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۶)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱ بگفتیم در باب احسان، بسیولیکن نه شرط است با هرکسیمعنی تحت اللفظی:راجع به مفهوم احسان، کلی روده درازی کردیم.احسان به هر کسی اما روا نیست.سعدی در این بیت شعر، پس از افتادن به یاد بوبکر سعد، فرم و محتوای کلامش عوض شده و همه یاوه هایش را از نو تعریف می کند:احسان، آری، ولی نه در حق هر کسی!این را به زبان فلسفی وارد کردن نسبیت (رلاتیویته) در بحث می نامند.سعدی وقتی روی سخنش با سلاطین و یا اشراف بنده دار، فئودال و دربار است، دیگر به یاد مصطفی و امثالهم نمی افتد تا حدیثی، روایتی، خبری ذکر کند.در این جور مواقع از تئولوژی خبری نیست و سعدی ماتریالیستی تمام عیار است.ما کلام مصطفی را تکرار می کنیم:بوستان (ص ۵۷)حدیث درست، آخر از مصطفی استکه بخشایش و خیر دفع بلا ست.مصطفی هرگز نگفته، که بخشایش و خیر در حق افراد بخصوصی دفع بلا ست.اما فقط مصطفی نبوده، که از احسان بی چون و چرا و بی قید و شرط سخن گفته است.خود سعدی در همین باب بوستان می نویسد:بد و نیک را بذل کن سیم و زرکه این کسب خیر است و آن دفع شربدان را نوازش کن، ای نیکمردکه سگ پاس دارد، چو نان تو خوردغم جمله خور در هوای یکیمراعات صد کن، برای یکیدر هیچ کدام از این احکام، شرط و شروطی در کار نیست.احسان از مطلقیت بی چون و چرا برخوردار است.چه شده است؟علت این چرخش سعدی باید مخاطب او باشد که رحمة العالمین است و مردم قدرش را نمی دانند، مردم قدرناشناسی که حتی قدر شب قدر را نمی دانند.اکنون باید چک سفید برای غصب حاصل دسترنج مردم به دست رحمة العالمین داده شود، تا توده مولد و زحمتکش را به بهانه بد بودن، پوست از تن بکند.ادامه دارد سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 3:11

پروفسور دکتر گئورگ کلاوسبرگردان شین میم شین ۲۰ اصطلاح واحدی می تواند در یک تئوری، هم به مثابه اصطلاح متاتئوریکی و هم به مثابه اصطلاح متازبانی به کار رود.۲۱ به عنوان مثال، در جمله «اتیولوژی، آموزه علل بیماری ها است»، اصطلاح علت یک اصطلاح متازبانی است.۲۲ آن (علت) اما ـ همزمان ـ در اوبژکتزبان هر تئوری نیز که این اظهار نظر بدان مربوط می شود، به کار می رود.۲۳ وقتی ما می گوییم، که «علت های بیماری های سرطانی هنوز به طور کامل تحقیق نشده اند»، اینجا ما با یک جمله از اوبژکتتئوری سر و کار داریم، که در آن اصطلاح «علت» به مثابه اصطلاح اوبژکتزبانی به کار رفته است.۲۴ تئوری های علمی را می توان به دو دسته تقسیمبندی کرد:الف تئوری های تجربی ب تئوری های استقرائی.۲۵ ولی نمی توان میان آندو به طور قطعی مرزبندی کرد.(استقراء عبارت است از استخراج منفرد و خاص از عام.مثال:باران می بارد.اگر باران ببارد، سنگفرش خیس می شود.پس سنگفرش خیس است.ضد استقراء را قیاس و یا استنتاج می نامند.قیاس و استنتاج عبارت از متد علمی ئی است که در آن از منفرد و خاص، عام نتیجه گرفته می شود. مترجم)۲۶ نه تئوری های تجربی محض (ناب) وجود دارند و نه تئوری های استقرائی محض.۲۷ از سوئی تئوری هائی که تنها از قوانین تجربی تشکیل یافته اند و حاصل آزمایش و مشاهده اند و یا قوانین مربوط به تجارب حاصل از فعالیت اجتماعی و یا سیاسی که به طور علمی فرمولبندی شده اند، حاوی حداقلی از عناصر استقرائی اند و از سوی دیگر، حتی انتزاعی ترین تئوری های ریاضی ـ به طور تاریخی ـ به وسیله حلقات واسط با تجارب عملی گره خورده اند و نتیجه آنان محسوب می شوند.۲۸ مبدأ تئوری های تجربی را قوانین تجربی تشکیل می دهند، که در سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 18:49

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت بیستمبخش دوم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!۱جوی باز دارد بلائی درشتعصایی شنیدی که عوجی بکشتمعنی تحت اللفظی:پشیزی به مستمندی موجب رفع بلای بزرگی می شودوعصایی می توان به مرگ عوجی منجر شود.سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک ضرورت و تصادف را وارونه می سازد و در حقیقت تصادف را تا درجه ضرورت ارتقا می دهد:پشیزی بلاگردان تلقی می شود و عصائی به کشتن عوجی منجر می شود.آنچه سعدی در نهایت معصومیت به خورد خواننده اشعارش می دهد، می تواند بطور اتفاقی و احتمالی صورت گیرد، تصادفی باشد نه ضروری.ولی سعدی چنان وانمود می کند، که انگار از یک ضرورت بی چون و چرا سخن می گوید:پشیزی به مستمندی، همان و جلوگیری از بلائی، همان.سعدی در این بیت شعر، روی سخنش نه با توانگران، بلکه با توده مولد و زحمتکش است که خود به زحمت نان بخور و نمیر گیر می آورند.دیگر از تئوری بخور ـ بپاش خبری نیست.صحبت از جوی است که باید به گدائی داده شود.چرا؟چه شده؟مگر توانگران کریم حصبه و طاعون گرفته اند و نسل شان بر افتاده؟سعدی ظاهرا از توانگران قطع امید کرده و به همان نتیجه ای رسیده که شاعر، نویسنده و هنرمند پرولتاریا در قرن بیستم خواهد رسید و در اثر ماندگارش تحت عنوان «رمان دو هزاری» (رمان دوپولی) خواهد گفت که توانگران اصولا نمی توانند کریم باشند.کریم کسانی اند که پول خردی در جیب دارند، که بود و نبودش یکسان است و به راحتی خود را از شرش رها می کنند.یعنی به گدائی می دهند که صد بار توانگرتر از خود آنها ست.سعدی از توده مولد و زحمتکش می خواهد که نان بخور و نمیرش را میان مستمندتران تقسیم کند، تا مزاحم اشراف بنده دار، فئودال و دربار نشوند و عیش آنان را سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 18:49

ویرایش و تحلیل ازفریدون ابراهیمی﴿وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[ البقرة: ۲۲۱]زنان مشركه را تا ايمان نياورده‌اند به زنى مگيريد و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد. و به مردان مشرك تا ايمان نياورده‌اند زن مؤمنه مدهيد. و بنده مؤمن بهتر از مشرك است، هر چند شما را از او خوش آيد. اينان به سوى آتش دعوت مى‌كنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آيات خود را آشكار بيان مى‌كند، باشد كه بينديشند.کریم در این آیه به طبقه بندی اعضای جامعه می پردازد:۱زنان مشركه را تا ايمان نياورده‌اند به زنى مگيريد کریم در این بخش از آیه،زنان جامعه را به دو دسته طبقه بندی می کند:الفزنان مؤمنبزنان مشرک.برای کریم مهم نیست که زن مشرک، کنیز است و یا آزاد ویا ارباب کنیزدار.مهم این است که مسلمین با زنان مشرک، ازدواج نکنند.کریم در این بخش از آیه،سوبژکتیویسم معرفتی راپیش گرفته است.از دید کریمدر دیالک تیک عقیده و طبقه، نقش تعیین کننده از آن عقیده است.یعنی تعلقات عقیدنی، اولین و تعلقات طبقاتی ثانوی اند.۲و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد. کریم در این بخش از آیه، بالاجبار دیالک تیک کنبززن و آزادزن را در نظر می گیرد. چاره ای هم ندارد.دیالک تیک کنیز و آزادزن و برده و آزادمرد چیزی واقعی و عینی اس سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 18:49

ویرایش و تحلیل ازفریدون ابراهیمی﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ ۗ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[ البقرة: ۲۱۱]از بنى اسرائيل بپرس كه ايشان را چه آيات روشنى داديم. هر كس كه نعمتى را كه خدا به او عنايت كرده است دگرگون سازد، بداند كه عقوبت او سخت است.کریم در این آیه، دیالک تیک تاریخی ـ مشخص رابرای شناخت مسائل به خدمت می گیرد:در آیه قبلیانتقاد کریم از کسانی بود که به نشانه های الهی ایمان نمی آورند و مرتکب فساد می شوند.اکنونکریمتجربه تاریخی ئی را که خلق یهود از سر گذرانده اند، خاطرنشان می شود تا آخر و عاقبت کسانی را نشان دهد که به نشانه های الهی بی اعتنا می مانند.کریماز تاریخی در زمان ماضی به مشخص در حال حاضر پل می زند.کریم ضمنا تجربه خلق یهود رامبنایی برای اثبات سختگیری و پیگیری عقوبتی خود به خدمت می گیرد.محتوای معرفتی ـ نظری (محتوای مربوط به تئوری شناخت) این آیهستایش انگیز است.تجربه (پراتیک)زادگاه نظریه (تئوری) است.همانطور که در تحلیل قبلی ذکرش گذشت،دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل، دانش و تجربه) یکی از مهمترین دیالک تیک ها در فلسفه مارکسیستی است. ادامه دارد. + نوشته شده در شنبه دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:19 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 17:20

شین میم شین باب دومدر احسانحکایت بیستمبخش دوم(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!جوانی به دانگی کرم کرده بودتمنای پیری بر آورده بودبه جرمی گرفت آسمان ناگهشفرستاد سلطان به کشتنگهشتکاپوی ترکان و غوغای عامتماشا کنان بر در و کوی و بامچو دید، اندر آشوب، درویش پیرجوان را به دست خلایق اسیربرآورد زاری که سلطان بمردجهان ماند و خوی پسندیده بردبه هم برهمی سود دست دریغشنیدند ترکان آهخته تیغپیاده به سر تا در بارگاهدویدند و بر تخت دیدند شاهجوان از میان رفت و بردند پیربه گردن بر تخت سلطان اسیروز این جانب، افتان و خیزان جوانهمی رفت بیچاره هر سو دوانیکی گفتش:«از چارسوی قصاصچه کردی که آمد به جانت خلاص؟»به گوشش فرو گفت، کای هوشمندبه جانی و دانگی رهیدم ز بندجوی باز دارد بلائی درشتعصایی شنیدی که عوجی بکشتحدیث درست، آخر از مصطفی استکه بخشایش و خیر دفع بلا ستعدو را نبینی در این بقعه پایکه بوبکر سعد است، کشور خدایبگیر، ای جهانی به روی تو شادجهانی، که شادی به روی تو بادکس از کس به دور تو باری نبردگلی در چمن جور خاری نبردتوئی سایه لطف حق بر زمینپیمبر صفت، رحمة العالمینتو را قدر اگر کس نداند، چه غمشب قدر را می ندانند هم.ادامه دارد. + نوشته شده در شنبه دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 15:56 توسط سیاوش زهری  |  سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 17:20

میم حجری https://hadgarie.blogspot.com/2023/12/blog-post_809.html ادامه دارد. سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)...
ما را در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimhadgarie بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 17:20